سلام

امروز مثلا روز ماست، اما هر چی من از تلفن زدن فراری ام، امروز ناچار شدم زنگ بزنم این طرف اون طرف!

یه زنگ به مامان برای تبریک! یه زنگ به خواهرجون ها (خواهر شوهر هام)! بالاخره بزرگترن و روزشونه. خدا رحمت کنه مادر رو!

یکدفعه یادم افتاد به حاج خانم هم باید زنگ میزدم، اما ساعت ده گذشته بود و جواب ندادن! بیامک دادم و تبریک گفتم.

بعد نوبت خانم یکی از دوستان بود که بعد از سال ها، الحمدلله بچه دار شدن و این چند روزه وقت نکرده بودم زنگ بزنم و چه روزی بهتر از روز مادر، برای تبریک به یک تازه مادر!

دیشب واقعا یادم نبود من هم روزمه! یکباره دیدم همسر و دختری یک دسته گل گرفتن جلوم. دو تا رز نباتی و سفید با یه دسته گل نرگس کنارشون! دوسش داشتم.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها