سلام

تو این پونزده سالی که تو فضای اینترنت سیر و سیاحت کردم، چه بسیار دوستان مجازی که برام حقیقی شدن و دیدمشون و بعضا حتی خونه مون اومدن و دوستی هامون خانوادگی شده و ادامه دار.

از همه جا هم بودن، از شیراز و بوشهر بگیر تا شمال و مشهد، از استرالیا بگیر تا انگلیس و اتریش و بلژیک.

اما بینشون چند تا دوست متاهل داشتم که دنبال فرزند دار شدن بودن و رنج بی فرزندیشون باعث بود برن تو لیست دعاهای خاص تو هر موقعیتی مثل اربعین و مشهد و .

 الان که نگاه می کنم همشون هم وبلاگ نویس بودن!

اولیشون زن و شوهری بودن که هر دو در وبلاگی مشترک می نوشتن، و من البته فقط خانمشون رو دیدم ، چند مرتبه ای توی مشهد و قم! اما دو سه سال پیش خبر بارداریش اومد و بعدم شکر خدا، خدا بهشون یه حسین آقای گل داد.

تو همین شب های آخر ماه مبارک با خبر شدم اومده مشهد، اما هنوز فرصت نشده بود قرار بگذاریم. تو برنامه ی نیمه شب رواق نشسته بودم و به حاج محمود گوش می دادم، که یکباره دیدم  اومد کنار دستم نشست و آروم گفت: نادم جان خودتی؟ و چقدر اون لحظه ذوقشو کردم مخصوصا که گل پسرش هم همراهش بود و اولین بار دیدمش.

نفر بعدی باز دوستی بود که بخاطر تهیه ی کتاب "آه" اونم توسط یه دوست مجازی، باهاشون آشنا شدیم و الان رفت و آمد هم داریم. اوایل سال گذشته متوجه شدم بارداره و حتی روضه هامون هم اومد، بعدم یک ماه قبل از عید، خدا بهشون یه ضُحی کوچولوی گل داد. یادمه روز مادر یه کوچولو ازش نوشته بودم

اینجا!

اما نفر سوم.

شب یا روز عید فطر بود که داشتم اینستا رو چک می کردم، یکباره دیدم عکس یه کوچولوی نازی رو گذاشتن و گفتن که امسال فطریه شون سه نفره هستش خدا می دونه چقدر اون لحظه خوش حال شدم. انگار دعاهام مستجاب شده! چه عیدی ای بهتر از این. البته هر چی تلاش کردم دایرکت بدم گوشی همراهی نکرد تا دیشب. و دیشب بهم گفتن که اسم  گل پسرشون علی اکبر هستش و ایام اربعین به دنیا اومده.

حالا براتون بگم که هر سه تای این دوستان، از کسانی هستن که پای ثابت سفر اربعین هستن، و هر سه تاشون معتقدن فرزندشون رو از نظر لطف امام حسین علیه السلام دارن.

الهی که حاجت همه ی عزیزانی که چشم انتظار این لطف خدا هستن، بزودی برآورده به خیر بشه.


+یه شب داشتیم از حرم بر می گشتیم، تو صحن جامع یه مادر پدر جوانی دنبال فرزند نوپاشون می دویدن و مراقبش بودن، اون لحظه چشیدن شیرینیِ همچین صحنه ای رو برای این عزیزان آرزو کردم.

++ دو تا پست قبل رو در حالی نوشتم که خیلی ذهنم به هم ریخته بود، و به نظرم اومد بهتره بره تو صندوق پیش نویس ها! با عرض معذرت از دوستانی که لطف کردن و نظر دادن.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها