سلام

" التقیّةُ دینی و دین آبائی"

تقیه آئین من و ممشای من و ممشای پدران من است.


"لا دین لمن لا تقیّة له"

کسی که تقیه ندارد، دین هم ندارد.


تصور مردم این است که تقّیه یعنی اینکه انسان وقتی که می خواهد یک عملی را انجام دهد و یک واجبی را به جا بیاورد، اگر چنانچه برای انجام این واجب، برای پیمودن این راه، یک خطری و یک ضرری تصور میشود، انسان این واجب را انجام ندهد و این ره را نپیماید؛

مردم از تقیّه یک چنین تصوری دارند. این مطلب بشدّت غلط است.


تقیّه به معنای این است که اگر چنانچه یک کاری در عالمِ واقع و عمل برای انسان دارای خطر و ضرر است، انسان باید آن کار را بصورتی انجام بدهد که کار حتما انجام بگیرد و آسیبی به آن کار نرسد.

این معنای تقیّه است در روایات.


مثال بزنیم:

شما برای مسافرتی از اینجا بلند میشوید مثلا بروید به مشهد یا قم. در بین راه برخورد میکنید به یک مانعی، مثلا فرض کنید سیل آمده، یا ی سرگردنه را گرفته،

و اگر شما بخواهید ادامه ی به راه خودتان بدهید یا سیل شما را غرق میکند و شما به منزل نخواهید رسید یا گرگ به شما آسیب میرساند.

مردم در اینجا می گویند:" آقا! تقیه کن. "؛ یعنی چه "تقیه کن."؟ یعنی که تا دیدی سیل است، برگرد، قم رفتن ضرورتی ندارد، برگرد بیا خانه ات، راحت بنشین.


اما امام صادق علیه السلام تقیّه را این طور معنی نمی کند _آن طور که از مجموع روایات استفاده میکنیم_ میگوید که:

آقا تا دیدی یک گرگی، یک ی، یک ظالم، یک جای تنگی، یک سیلی راه تو را قطع کرده است، اینجا سعی کن آنچنان بروی که سیل به تو صدمه نزند؛

یعنی برو از بالای کوه عبور کن، برو ولی این جاده ی معمولی را نرو. آن چنان برو که این یا این ظالم یا این گرگ نتواند به تو آسیب وارد بیاورد و تو را از رسیدن به مقصود بازبداراد؛

یعنی یک کانال حفر کن برو، یعنی برگرد از راه دیگر برو، یعنی در دست وسایلی داشته باش که این ظالم جلوی تو را گرفت، بتوانی دفاع کنی و به راهت ادامه بدهی و منع و حجاب و سدّی را که او بوجود آورده است، از میان برداری.


در معنی اول، تقیّه موجب برگشتن است، در معنی دوم، تقیّه موجب پیش رفتن است.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها